انتظار عامیانه، انتظار عارفانه
علیرضا پناهیان استاد دانشگاه در سخنرانی خود با نام "انتظار عامیانه، انتظار عارفانه" به تشریح نگاههای عامیانه موجود در جامعه و نقد آن می پردازد و وظایف دانشجویان در عصر غیبت را بر می شمارد.
متن کامل این سخنرانی در ادامه آمده است.
شما دانشگاهیان باید گرایش به مهدویت و آقا امام زمان (ع) را، در جامعه، از حالت عوامی در بیاورید. حالت عوامی گرایش به فرج و منجی در همه ادیان عالم وجود دارد؛ اینکه کسی با اسب سفید خواهد آمد، دنیا را با اعجاز دستانش متحول و زمین و زمان را زیر و رو خواهد کرد و سعادت را برای بشر به ارمغان خواهد آورد. مسیحیان هم منتظر حضرت مسیح به عنوان منجی هستند. این یک نگاه عامیانه است که ما ساز و کار نجات بخش منجی را درک نکنیم.چه در دین ما باشد، چه در ادیان تحریف شده دیگر. حتی یهودیان و سایر ادیان تحریف شده هم به دنبال منجی می گردند.
نگاه که می کنیم، می بینیم که خیلی ها، در کنار این محبتی که به منجی دارند، از درایت لازم برخوردار نیستند. و این موجب اشتباهات فراوانی در عملکرد آنها به عنوان منتظر می شود و نه تنها انتظار را ثمر بخش نمی کند و فرج را به جلو نمی اندازد، بلکه فرج را عقب خواهند انداخت و انتظار را بی ثمر خواهد کرد.
امام زمان آن دیکتاتوری نیست که رهبری صالح در جامعه ایجاد کند.
اجازه بدهید من نمونه هایی از نگاه عامیانه و یا سطحی به موضوع منجی را عرض بکنم: که منجی در دین ما با نام مهدویت و "مهدی، امام زمان (ع)" تزیین می شود و مصداق پیدا می کند.
بسیاری از مذهبی های خود ما می گویند که انشاءالله آقا امام زمان بیاید و اوضاع را درست بکند. تصورشان این است که امام زمان (عج) می خواهد دیکتاتوری یک رهبری صالح را در جامعه ایجاد کند. می پرسیم آقا امام زمان می خواهند با چه قدرتی جامعه را اصلاح کنند؟! بعضی ها، خیلی که اطلاعات زیادی داشته باشند، می گویند با 313 نفر !! بر اساس نگاه عامیانه معنای این حرف این خواهد بود که یک آقایی با 313 نفر جای همه مردم عالم تشخیص می دهند، می فهمند، خدا را دوست دارند، و بقیه مردم را هم مانند گله های گوسفند به صورت اجباری، خواه یا نا خواه به سوی خدا راهی می کنند! خب این حرف بسیار غلطی است. اگر اینگونه بود که یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر معنی نداشتند. بعضی از جوانان سوال می کنند که یعنی 313 نفر آدم حسابی پیدا نشد که یک حکومت دیکتاتوری تحت قدرت مطلقه یک گروه اندک بر پا کنند؟!
بعضی ها جهالت خود را با این حرف ها تسکین می دهند. وقتی می پرسیم با چه قدرتی؟ می گویند فقط با قدرت دیکتاتوری 313 نفر نیست. بلکه قدرت معنوی آقا هم هست.
قدرت معنوی امام زمان اینگونه نیست که ایشان یک فوت بکنند و همه انسان ها یکدفعه احساس خوبی پیدا کنند!! اگر امام زمان (ع) می خواستند این کار را بکنند که این کار از دست پیامبر(ص) و علی ابن ابیطالب(ع) بهتر بر می آمد. خداوند به پیامبرش می فرمود:" انٌکَ لاتَهدِی من اَحبَبتَ" یعنی تو هر کس را که دلت بخواهد نمی توانی هدایت کنی. پس چگونه می شود امام زمان می تواند هرکه را که دلش بخواهد، هدایت کند؟! آیا امام زمان (ع) باید مسولیت به بهشت بردن ما را بر عهده بگیرند در صورتی که پیامبر این مسوولیت را نداشتند؟ خدا در قرآن به پیامبر می فرماید که تو در این زمینه مسوولیتی نداری.تو فقط منظر هستی،فقط باید ابلاغ بکنی و کاری جز ابلاغ نداری...
نه شمشیر مسائله را حل می کند نه فوت معنوی
تصور عامیانه بعضی ها هم قدرت شمشیر است؛ اینگونه می گویند که امام زمان بیاید و با شمشیر همه مسائل را حل بکند. آن روزی که دستان علی ابن ابیطالب ر ا بستند و در کوچه های مدینه کشیدند، همه می دانستند که علی(ع) می توانست بلند شود و با شمشیر همه مسائل خود را حل کند. قصه آن یهودی که می گویند تا حضرت علی (ع) را با دستان بسته دید، مسلمان شد، به همین دلیل بود. چرا که گفت من علی را می شناسم. او همه شما را حریف است، پس حتما خدایی هست که او ساکت نشسته است... پس چگونه دست امیرالمومنین باید بسته باشد و اما دستان امام زمان باز؟!
حتی اگر شما بگویید مردم قدری از ظلم و ستم خسته اند که نیاز به منجی دارند هم با اینکه حرف های درستی است، اما به دست یکسری عوام می افتد که عوام به آن نگاه عمیق نمی کنند و در ذیل آن حرف غلط می شود گذاشت. برای مثال درست است که در روایات داریم آقا به سر مردم دست می کشند و عقل مردم رشد پیدا می کند، اما این تعبیر عامیانه را ندارد که شما نشسته ای پای تلویزیون، و آقا بوسیله رسانه و یا هر ابزار دیگری یک فوت معنوی بکند و شما راه بیفتید!!
بله روایت داریم که امام زمان از شمشیر استفاده می کنند، منتهی این قاعده دارد. نباید بی قاعده تصور کنیم و تمام مسوولیت های فردی و اجتماعی و انقلابی خود را بواسطه آن بتوانیم حذف کنیم. اگر این قاعده را حذف کنیم، آن وقت تصویری که دشمنان امام زمان از ایشان به جهان ارائه می دهند، ارائه خواهد شد؛ تصویر یک دیکتاتور خون آشامی که می خواهد همه مسائل را با شمشیر حل کند که جهانیان را با این تصویر از امام زمان می ترسانند.
مردم از ظلم اسرائیل و آمریکا خسته شدند، اما آیا طاقت عدل را دارند و می دانند عدل چیست؟
یادم هست سال ها قبل که بحث های دعای ندبه و امام زمان را آغاز کردیم، من در جلسات اول مکرر سعی می کردم تا تصویر عمومی از امام زمان (ع)، به عنوان فردی که او را صرفا با شمیرش می شناسیم، تغییر دهم. خیلی از مومنان نامه می نوشتند و می گفتند که مهر امام زمان در دل ما نشست، ما می ترسیدیم که امام زمان ظهور کند و ما را بکشد! من دائم بالای منبر می گفتم که امام زمان (ع) نمی آید که مومنان را بکشد، نمی آید تا گنه کاران را بکشد! تصورهای عامیانه فکر مومنان را خراب کرده بود، چه برسد به آنهایی که می خواهند خارج از جرگه دینی مباحث ما را تعقیب کنند.
بله درست است امام زمان (ع) با شمشیر و همراه با 313 نفر می آیند، و عقل و معنویت مردم را هم رشد می دهند. اما معنای دقیق اینها چیست؟ این 313 نفر چه کسانی هستند؟ آیا ما الان از این 313 نفر کسی را نداریم؟ یقین بدانید که در بین ما هستند و من می شناسم. افرادی که اینها را می فهمند می گویند که مثلا ایشان که رحلت کردند جزء 313 نفر هستند و رجعت می کنند و برمی گردند.
ما نباید نمادها و علائمی که درباره مهدویت وجود دارد را تمام معارف خود بدانیم. 313 نفر، شمشیر، دست رحمت امام که به قلب ها می خورد، اینها نمادها هستند. گوشه هایی از کوهستانی هستند که از آب بیرون آمده است، ما باید غواصی کنیم و تا ببینیم حجم ها چگونه است، شیار های کوه کجاست...
تصور بعضی ها این است که مردم از ظلم و جور خسته می شوند، بله این درست، در روایات هم داریم که مردم از ظلم خسته می شوند، اما می دانید معنای عامیانه این حرف که بسیاری از مردم درک عامیانه دارند چیست؟
زمانی که مردم از ظلم خسته شوند، اگر حکومت عادلانه ای برایشان تشکیل شود، بدترین حکومت است. زمانی که مردم در خانه امیرالمونین (ع) آمدند تا بعد از بیست و پنج سال دوران غربتشان حکومت را به دست بگیرند، امام حسن و امام حسین علیهما السلام نزدیک به 30 سال داشتند.
مردم به گونه ای اصرار می کردند امیر المونین حکومت را بدست بگیرند که حضرت فرمودند نزدیک بود حسن و حسین من زیر پاهای مردم له شوند! اما با این حال حضرت می فرمودند: نه قبول نمی کنم! مگر حضرت علی (ع) تعارف می کردند یا اینکه می ترسیدند به مقام طلبی متهم شوند؟ اصلا این ترس را نباید داشته باشیم، چون این که بترسیم از اینکه مردم ما را شهرت طلب تلقی کنند و یک حرف خوبی را به آنها نزنیم،خودش حب الدنیا است.
امیرالمونین علی ، اصلا تعارف نمی کردند. نمی خواستند قبول کنند چون مردم از ظلم خسته شده بودند، ولی عدل را نمی فهمیدند که چیست تا تحمل بکنند. میان این دو بسیار فرق هست. مردم از ظلم اسرائیل و آمریکا خسته شدند، اما آیا طاقت عدل را دارند و می دانند عدل چیست؟ آیا می فهمند که باید چه شود تا این ظلم برطرف شود؟ لازمه های آن را درک می کنند؟
امام زمان دنبال موج سواری نیست.
نگاه عامیانه می گوید که ظلم زیاد شده باشد و مردم خسته شده باشند تا امام زمان ظهور کنند. گویا اما به دنبال موج می گردند. که موج سواری کنند! اگر آقا امام زمان دنبال موج می گشتند که خداوند تمام عالم را روی موج به یک جهتی سوق می داد.
من نمی خواهم از نمونه های حساسی که در ذهن شما تنش ایجاد کند، مثال بزنم. مجددا مثالی از تاریخ می زنم: زمانی که دور پیامبر گرامی اسلام را گرفته بودند، موج گرایش به اسلام بود. "یَدخُلونَ فی دینِ الله افواجا" این برای تثبیت نام دین مناسب بود. ولی به محض اینکه امتحان ولایت به میان آمد، "اِرتدّ الناس الّا ثلاث او اربع" سه یا چهار نفر بیشتر مسلمان باقی نماندند.
وقتی موجی از مردم به سمت امیر المونین آمد، ایشان مجبور شدند. نه به این دلیل که خود را شایسته ولایت نمی دیدند. ایشان خود را شایسته خلافت می دانند اما نمی خواستند بپذیرند. وقتی جو به سمتشان آمد، مجبور شدند که بپذیرند و وقتی که پذیرفتند آن موج ها علیه حضرت حرکت کردند.
جالب اینجاست که سال آخر حکومت امیرالمونین موج به نفع ایشان شده بود. که در ماه رمضان همان سال، خدا می خواهد که علی (ع) را نزد خود ببرد. این درست در زمانی است که مردم تازه پس از سال ها علی را شناختند و می خواهند در رکابش باشند.لیکن خدا می فرماید که امام حسن که هست! مردم می گویند که موج به نفع امام حسن (ع) نیست و علی (ع) اعتبار اجتماعی دارد! اما خداوند می فرماید که من دینم را روی موج حرکت نمی دهم و حتی خودم موج شکن هستم! و سر بزنگاه علی ابن ابیطالب را ازمیان مردم برد و آنها هم با امام حسن (ع) نتوانستند حرکت کنند و زمین خوردند.
خدا می فرماید من دینم را روی موج نمی برم و خودم موج شکنم .همچین که مردم به امام سجاد گرایش پیدا کردند نوبت به امام باقر رسید و خدا ضد حال می زند.
امام باقر محاسن مختصری داشتند.در ان موقع کسی که قیافه معنوی تری داشت مدعی امامت شد و خیلی ها پیش ایشون رفتند و مردم از لحاظ قیافه فکر کردند اون امام است.و امام باقر اصلآ قیافشون به امامت نمی خورد، خدایا قیافه دست شماست خب قیافه را هم درست کن، اما خدا می فرماید من الکی می بینم یک عده دور امام سجاد جمع شدند و می خواهم حالشان را بگیرم ،و ممکنه خدا بخواهد حال کسانی را هم که الکی دور امام زمان را گرفته اند بگیرد چه می کنی؟
وقتی امام حسین روی همین قواعد به گودی قتلگاه رفته است پس شما کسی نیستی که خدا بخواهد برایتان از قواعدش دست بردارد ، بده خدا ارزش به اگاهی و اعتقاد و یقین شایسته تو میده و به موج اعتنا نمی کنه؟
خدا موج به نفع آقا راه نمی اندازد که دیگران ظلم کنند و مردم خسته شوند و بعد منجی بیاید و کمک کندو اوضاع را سامان دهد،این حکومت حق است؟دو سال بعد خدا خودش باید بیاید این حکومت را سرنگون کند.
دزدی با پول دزدی خانه ساخته و بعد خانه اش را غارت کردند و بردند و دزده می رود و مچ دزد خودش را می گیرد و از او شکایت می کند .
در قضاوت های الانی حق را به او می دهند چون سندی برای دزدی بودن پول او ندارند ،امام زمان برای این جور حق طلبی ها نمی آید.
یا امام زمان بیا به این اقا زن و به این خانوم هم شوهری بده تا دیگر نیایند جمکران.
آخرین تفسیر عوامانه ما از مهدویت این است که اقا می اید و زندگی و امکانات به ما می دهد ،این درست است آقا امکانات و برکات و سلامتی به مریض ها می دهد .این ها همش درسته.
مثلآ کسی خانه می خواهد و دعا می کند تا امام زمان بیاید و به او خانه بدهد تفسیر عوامانه ای است، تاجر ورشکسته ای بود .به او گفتند برو مشهد و از امام رضا بخواه نجاتت دهد.دید کسی نشسته و خیلی صریح و خودمانی با امام رضا صحبت می کند.تاجر هم چون بالا شهری بود گفت من می روم و مزاحم صحبت این اقا با امام رضا نمی شوم تا کارش راه بیفتد و برود بعد من صحبت کنم. فکر می کرد که باید یکی یکی با اقا حرف زد.هر چه نشست صحبتش با امام رضا تمام نشد.
رفت و حرفهای او را با آقا گوش داد و دید که مرد ده هزار تومان از امام رضا می خواهد و تاجر پول را داد و به او گفت شما این پول را بگیر و مزاحم نشو من با آقا کار دارم.
یا امام زمان بیا به این آقا زن و به این خانوم هم شوهری بده تا دیگر نیایند جمکران.من در جمع شما دانشجویان این نگاه عوامانه را می کوبم نه در جمع عوام ،البته ما دوست نداریم عوام در این نگرش عوامانه خود بمانند و در جمع انان با زبان دیگری که روحیه را خرد نکند همین حرفها را می زنیم.
هرچه معرفت بیشر شود اشک و آه بیشتر می شود.
مقداری به مقدمه خود اضافه می کنم، می خواهیم بحثی داشته باشیم که آگاهی ما نسبت به مهدویت بالا رود و با سواد باشیم و بعد یک اتفاق خوب می افتد و آن است که آقا امام زمان ما را می پسندد چون می دانند علاقه مان به امام زمان (عج) عوامانه نیست و روایت است که علاقه عوامانه نمی ماند این یکی از اثرات است.
اثر بعدی این است که امام را تا امروز می شناسیم و اثر بعدی هم این است که در فراق آقا امام زمان (عج) دیگر اشک نمی ریزی بلکه خون گریه می کنی و با شنیدن نام حضرت منقلب می شوی و اگر مردم با خواندن دعای ندبه گاهی گریه می کنند این نیز در متن دعا آمده است اگر تو آقا را بفهمی خون گریه می کنی و برای زنده ماندنت آقا به تو سر خواهد زد و فکر نکن که عالم شدی و گریه و دعای ندبه عوامانه را کنار می گذاری، بلکه تازه تو دعای ندبه خوان می شوی و تازه می فهمی که برای چی باید گریه کنی و این اثر عجیب معرفت است.
شخصی می گفت گریه بس است، کمی به بچه ها معرفت بدهید، اگر من معرفت بدهم این ها خواهند مرد. فکر می کنید اثر معرفت چیست؟ من به شما می گویم که هرکسی که آگاهی پیدا کرد اما اشک و آه بیشتر نشد او آدم نیست.
علم خشیت زیاد می کند اشک می ریزند و در را حضرت جان می دهند و آثار علم این است که در انسان اثر می گذارد و علاقه ای پدید می آید دیگر گریه کردن دست تو نیست و ارادی نیست، دوست داشتن هم فعل ارادی نیست و انقد علم باید انسان را تطهیر کند که زیبایی ایس معنوی آقای خود را ببیند و با عقل خود محضر آقا امام زمان (عج) برسد و این اثر عجیب خود را خواهد داد و در اثر معرفت قدرت انجام وظیفه پیدا می کنیم و هم اشک و لذتمان بیشتر می شود.
کسی به عشق درآمد درس بخواند روز به روز با درس خواندن سیاه می شود
جمله آخر مقدمه را اینطور بگویم که ما هم تفریح می خواهیم و بالاخره باید کسی را دوست داشته باشیم که تمام وجودمان را پر کند و آتیشمان بزند، ما انسان عوام نیستیم که الکی به کسی علاقه مند شویم و این عشق ها در زمین پیدا نمی شود و اگر کسی را پیدا نکند که وجودش را آتش نزند، پای آتش منقل می نشیند و اگر کسی وجودش را شراب محبت و ایمان پر نکند، شراب خواری می کند .
کسی که این وسط مانده است معطل محسوب می شود. چه چیزی قرار است دل تو را آتش بزند و جوانی تو را به کار بگیرد؟ برای اینکه بخواهی معرفت بالا را پیدا کنی رای جز این معرفت نداری و این نیاز شخصی ما است که بتوانیم با عشقش زندگی کنیم.
اگر کسی به عشق درآمد درس بخواند روز به روز با درس خواندن سیاه می شود و علمای اخلاق این را می گویند، پس یک عشقی باید باشد که ما را آتش بزند، اگر من فقط برای آقا شعر بخوانم همه فرشتگان می گویند که دروغ می گویی و تو بدون آقا هم زندگی می کنی. ما برای چه زندگی می کنیم؟ آن هایی ک ایمان دارند شدید ترین محبتشان به خداست و باید شدیدترین محبت به امام زمان (عج) هم نیز پیدا کنیم.
ما بچه مذهبی عاشق می خواهیم
بنابراین علاقه نیاز شخصی ما است مگرنه افسرده، بی نشاط و حسود می شویم، بچه مذهبی می گوید وقتی من از دنیا لذت نمی برم اون ها هم نباید لذت ببرند اما تو نباید این طوری نگاه کنی تو باید دلت برای گناه کار بسوزد و نباید حسادت کنی. ما بچه مذهبی عاشق می خواهیم.
شما خودتان باید به دین حداکثری برسید، چه لذتی از حجاب و نماز دارید؟ دیدگاه های عرفانی خود را درباره نماز و حجاب بیاورید و همه منتظر شما هستند که حاصل کارای شما را ببینند اگر امام زمان (عج) که برای تو آشنا است انگیزه درس خواندن نیست پس تو دروغ می گویی.
مگر این که من و تو بیماری داشته باشیم و اگر کسی ایمان داشته باشد شدید ترین محبت را پیدا می کند و باید ببینیم آقا چه قدر ما را آتش زده است؟ شخصی بود می گفت من پارسال برای امام حسین (ع) گریه می کردم اما امسال نمی توانم، گفتم امسال عقلت رشد پیدا کرده است و برای گریه نیاز به معرفت داری و در پاسخ گفت فکر کردم می خواهید بگویید قسی القلب، اما گفتم من چنین چیزی نمی گویم و باید عقل خود را قانع کنی و برای هرکسی که سرش از بدنش جدا می شود که اشک نمی ریزد، عوام این گونه هستند و خدا از تو اشک عالمانه می خواهد و باید زندگی امام حسین (ع) را بخوانی.
ما به معرفت امام زمان (عج) نیاز داریم چون بعد آن معرفت خیلی قشنگی است.و خدا شاهد نصف اون محبت پیدا نمی شود توی دنیا پیدا نمی شود در خارج از کشوری گفتم: تمام نامه های عاشقانه و ترانه های عاشقانه عالم را بردارید بیارید و همایش بگذارید و بهترین هایش را گزینش بکنید هرچی هم داخلش دروغ گفته و خالی بندی کرده ما قبول داریم و می گوییم راست گفته منم یک نامه عاشقانه میارم، اصلا مهم نیست کی به کی و در چه مذهب و فرهنگی، هرکسی به هرکسی عشق ورزیده و عشقش را ابراز کرده، مضامینش رو بیاورید من خیلی از کشور ها که میرم کارم این است که می گویم مضامین جدید ترین ترانه ها را ترجمه کنید و به من بدهید، نبض افکار عمومی و احوال آدم ها در این ها گاهی هست.
منم یک نامه عاشقانه برای شما می آورم اگر مضمون عاشقی این نامه ای که من آوردم بالاتر نبود ازمضامین آن نامه های که شما آوردید من از دین خودم دست می کشم کسی به کسی توانسته اینقدر محبت پیدا کند که یک نفر می تواند به امام زمان (عج) محبت پیدا بکند، این را ما در زندگیمان لازم داریم،این آتش باید در وجود شما شعله ور بشود.
علم عاشقی چیست؟
حضرت امام خیلی عنایت دارند به این بحث ها، خیلی گرایش این جوری دارند. در کتاب اخلاقی امام ببینید، علم عاشقی چیست؟ علمی که ما را رهنمون بکند به دردمندی بیشتر، علمی که ما را رهنمون بکند به محبت بیشتر به حضرت، علمی که ما را رهنمون بکند به صفای باطن، علمی که ما را مستقیم به اینجاها برساند، لذا یکی از ثمرات این گونه بحث های معرفتی آن محبت بی نظیر است، دیدید دلتان همه امام زمان را می پسندد، همه محب حضرت هستید. من از باب موعظه خودم پشت سر شما هستم و با فاصله خیلی زیاد و کم دارم ولی وظیفم کیسه کشیدن هستش من باید چرک شما را بکشم.
از حضرت تقاضا بکنید،بروید حرم امام رضا بگویید امام رضا آن طور که خوبان عالم هست. آیت الله عظمی بهجت پسرشان به بنده می فرمودند سه ساعت روی پا روبروی صورت حضرت می ایستند و با حضرت مناجات می کنند. از آقا چه می فهمند که درد پای خودشان را حس نمی کنند. وقتهای معمولی نمی تواند بایستد.
بگو امام رضا من باید از شما چه چیز بفهمم که نمی فهمم و به همین دلیل علاقه ام کم هستش. آدم نمی تواند که دیگر قلب خودش را سوراخ بکند که از راه معرفت آرام آرام محبت را در قلب خودش بنیان خواهد گذاشت
بحث خودمان را با انتظار فرج آغاز می کنیم به مفهوم انتظار بپردازیم این مفهوم می تواند بقیه بحث های پیرامون مهدویت را برای ما به خوبی در این دو جلسه سازمان دهی بکند. اگر رسیدیم انشالله در جلسه بعد آخرهای بحث کمی در مورد فرضیه نزدیک بودن ظهور هم باهم صحبت می کنیم و روایاتی که در این باب آمده است و وقایعی که پیرامون ما در حال وقوع است.اگر رسیدیم و خدا خواست مطرح می کنیم.
انتظار یک مفهموم اخلاقی، عرفانی و انسانی و دائمی است.
انتظار، انتظار فرج در روایات ما آمده است که بالاترین عبادت است، انتظار چیست که بالاترین عبادت ها به حساب می آید؟ انتظار فرج را تجزیه اش می کنیم فرج را بگذارید کنار و اول خود انتظار را بفهمیم مفهومش چیست.
انتظار یک مفهوم مذهبی برای مذهب شیعه نیست. یک مفهومی که برای تمام ادیان باشد نیست یک مفهوم اخلاقی است.
انتظار یک مفهموم اخلاقی، عرفانی و انسانی و دائمی است. مفهوم از بعد حادثه غیبت متولد نشده است ریشه انتظار را اگر بخواهم بگویم به این دو بیت مثنوی ارجاع می کنم:
بشنو از نی چون حکایت می کند از جدایی ها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند در نفیرم مرد و زن نالیده اند
این منتظر است به جایگاه اصلی خود برگردد، انتظار با انسان متولد می شود. اولین کسی که برای انتظار گریه کرد حضرت آدم بود و منتظر رجعت و بازگشت به سوی خدا بود .
انتظار، اعتراض به وضع موجود است.
این منتظر است تا به جایگاه اصلی خودش برگردد. انتظار با انسان متولد می شود. اولین کسی که برای انتظار گریه کرد حضرت ادم یود.منتظر رجعت و بازگشتش به سوی خدا بود، کسی منتظر رهایی از قفس نباشد خراب شده است. از انسانیت خودش عدول کرده است.
انتظار پدیده ای است مرکب از 5 درک و احساس.
عنصراول انتظار، اعتراض به وضع موجود است ، کسی که وضع موجود را با یک مقدار تغییر برای خودش مطلوب قرار میدهد، معترض به و ضع موجود نیست. این منتظر نیست. منتظر دنبال تحول است، نه تغییر جزیی.
جوان ها زود دچار آفت غلو می شوند.امیرالمومنین می فرمایند مراقب جوان ها باشید که زود دچار آفت غلو نشوند.
اگر جوان ها بخواهند غلو کنند زیر آب همه چیز را در وضع موجود می زنند. درنتیجه دنبال وضع مطلوب هم نمی روند، آفت اعتراض به وضع موجود نا امیدی از رسیدن به وضع مطلوب است. آفت اعتراض به وضع موجود مطلق نگری است.
دچار این آفت نشویم.اما عدم اعتراض به وضع موجود برای ادم مردگی به بار می اورد. درجه اعتراض هم مشخص است. باید تحول خواهی صورت گیرد.نه تغییر جزیی
عنصر دوم انتظار،علم به وضع مطلوب است.
اگر کسی تصور روشن از وضع مطلوب نداشته باشد منتظر حقیقی نیست.
در رابطه با سانسور من فکر می کنم در جامعه مهدوی سانسور نخواهد بود چون کسی زمینه حرف غلط زدن ندارد.
میزان مشارکت مردم در حکومت در جامعه مهدوی چگونه است؟
حجم قوانین جامعه مهدوی بسیار کمتر از قوانین موجود جهان می شود، یکی از وجوه ابتذال جامعه غربی این است که قانون زیاد دارد. قانون محترم است اما با قانون نباید آدم ها را خفه کرد.
می خواهید از این مثال ها در اعتراض به وضع موجود بزنم؟یک نفر بدون اجازه دست در جیب شما بکند شما اعتراض نمیکنی ،ناراحت نمی شوی؟
اگه هنرمندی بدون اجازه شما پای یک فیلم سینمایی خودش تغییر نگرش د رشما ایجاد کرد، شما چرا احترام جیبت را داری؟ امام احترام به قلب خودت را نداری؟ و قلب خودت را در اختیار هنرمندان قرار میدهی و اجازه میدهی چپاوول بکنند؟ ایا هنرمند نباید قبلا بیاید و در بزند و اجازه بگیرد؟ر خدا به نفع خدا حق دارد؟
به نفع خدا کسی اجازه دارد ناخوداگاه بر روی کسی تاثیر بگذارد؟ پیامبر خدا به نفع خدا حق دارد ناخوداگاه بر روی کسی تاثیر بگذارد؟و مردم را به سوی خدا جذب کند؟
اساسا تبلیغات پر جذبه بسیار غیر انسانی است.
وضع موجودی که به آن معترض هستی ، چیست؟ لیست ان ها رو بگو تا من عمق انتظارت را اعلام کنم.
ما به نفع خدا هم حق نداریم دلبری بکنیم. به معنای این که شخص اگاهی را دور بزنیم. این وضع زندگی است که آدم های این دنیا دارند؟
ما اجازه داریم قانون زیاد داشته باشیم، پس وضعیت مطلوب چگونه است؟
زمان امام زمان(ع) تبلیغات دینی چگونه خواهد بود؟ ایا امام رضا(ع) را اگر بخواهند در یک فیلم نشان دهند، با یک نور نشان می دهند؟که در سریال ولایت عشق اتفاق افتاد.امیرالمومنین می فرماید که اگر خدا می خواست پیامبران را به گونه ای نشان دهد که مردم جذب بشوند این کار را انجام می داد اما آن ها را ادم های معمولی قرار داد. این معمولی بودن یک امتحان است که همه بگویند پیامبر یک آدم معمولی است.
چقدر ما در آن فیلم اشتباه کردیم. هدف از جذب مردم به امام رضا چیست؟
بچه نگاه می کند بدون عقل بدون تفکر محو امام رضا می شود.که نور می زند. فردا روزی اکر بچه من امام زمان رو دید.نمی گوید این که یک ادم معمولی است امام زمان نیست.علت همه اعتراض ها به همه انبیا گدشته این است که این چه دین عوامانه ای است.
کسی می گفت در سریال امام علی دست حضرت را نشان می داد.گفتم خوب؟می گفت به این دلیل که دست حضرت علی احترام دارد.گفتم خوب احترام دارد.دست هم دارد؟ بله دست داره ولی وقتی ما دستش را دیدیم از چشممان می افتد. گفتم پس آن هایی که تمام هیکل حضرت را دیدند چه؟
چه کسی گفته این ها بی احترامی است چه کسی گفته است که باید جاذبه مطلق داشته باشد.قرلن را نگاه کنید. یک آیه آدم را جذب می کند یک آیه حال آدم را می گیرد.
شما وضع مطلوب را در چه می بینید؟ دقیق ترسیم کنید.
این یعنی چی که می گویید آقا بیاید همه اوضاع را درست کند. کسی که تصور دقیق از وضع مطلوب ندارد منتظر نیست.من از شما دانشجوها گله مند هستم.شما باید نهایت تئوری هایی را که در دانشگاه و در گفتگوهای عالمانه وجود دارد به جامعه مهدویت برسانید.فاصله خود را با جامعه مهدوی بسنجیم و به سمت آن حرکت کنیم.
عنصر سوم انتظار، اعتقاد به وضع مطلوب است.
ما می گوییم جامعه امام زمان، جامعه ای است پر از امنیت. باید نسیت به این باور پیدا کنیم. در کنار داشتن علم باید باور و اعتقاد داشته باشیم.
اعتقاد به مهدویت محکم ترین و آخرین سند ما برای حقانیت دین ما است. اگر اعتقاد به مهدویت نباشد، تمام دین ما زیر سوال می رود.به تمام دین ما بدون اعتقاد به مهدویت می توان گفت: اگر بشود چه می شود ولی نمی شود.
آیا اگر شما تمام اصول دینی را رعایت کنید، این جامعه مهدوی تحقق پیدا کردنی است؟ ایا شدنی است؟
ما مسلمانیم؟ مدام دنبال مچ گیری از همدیگر هستیم. ما از اسلام خارجیم نه از ایمان.
حکومت امام زمان چگونه تحقق پیدا میکند؟مگر امام زمان نمی خواهد به بچه مذهبی ها احترام بگذارد. خوب احترام گذاشت بچه مذهبی مخلص که کنار می رود. تا رو نباشد.ان کسی که متظاهر است رو می اید و اقا هم که ابرو نمی برد.این ها می مانند و کار را خراب می کنند.
جامعه دینی شد نفاق افزایش پیدا می کند. پس چگونه "تذل بها النفاق و اهله "محقق می شود؟.امام زمان که می اید نفاق ذلیل می شود.
آیا به تحقق حکومت امام زمان اعتقاد داری؟ من که می گویم نشدنی است چون اگر آقا بخواهد این قدر اقا باشد نمی شود. این ها خیلی آقا هستند. اگر با مرام این ها حکومت شدنی بود آقا امیرالمومنین حکومت می کرد.
اگر من همه منش امام زمان را بگویم خیلی ها می گویند که نه به اینصورت نمی توان حکومت کرد.
عنصر سوم عقیده به شدنی شدن وضع مطلوب است.
عنصر چهارم علاقه به وضع مطلوب می باشد.
یک نفر از امام صادق(ع) پرسید که ایا ثواب ما یاران تو زیاد است یا ثواب یاران آخرین امام؟ اقا فرمودند ثواب کارهای شما یاران من امام صادق.
چرا؟ چون من و شما غریب هستیم اماالان اقا رییس عالم است و یارانش غربت ندارند.و زحمت بی غربت می کشند.
و چون ثواب زحمت با غربت بیشتر است پس یاران امام صادق غریب تر هستند.
آن شخص گفت؟ امام صادق اگر به این صورت است پس چرا ما دعاکنیم که فرج زودتر برسد؟
امام صادق فرمودند به دو دلیل:
1-به دلیل محبت به حق که دوست داری خدا را همه بشناسند.
2-علاقه به خلق
مردم گمراه هستند من راه را پیدا کردم. مردم چی؟
منتظر به امام زمان وقتی علاقه به فرج پیدا می کند، یکی از عناصر علاقه به جامعه مهدوی ، علاقه به آدم ها است.
در زمان وزارت دفاعی شهید چمران یک ساواکی آمده بودکه می خواستند اخراجش کنند. صدا زدند که فلانی آمده است . معاونش به او می گوید:همان کسی که اسمش درلیست اخراجی ها است. نمی خواهد برایش وقت بگذاری. معاون را کنار زد و رفت بیرون همانطور که همه را بغل می گرفت و مصافحه می کرد، با او برخورد کرد. و نگفت بیاید داخل خودش به استقبالش رفت. نشست و صحبت کرد. معاونش پرسید چرا برایش وقت گذاشتی؟ گفت ساواکی است حکم اخراجش را به او بدهید اما آدم که هست. من احترام آدم بودنش را گذاشتم. کسی اینگونه نباشد منتظر نیست. بازی نباید در آورد.
به آقای ابوترابی در اردوگاه شلاق می زدند، شلاق از دست ان فرد می افتاد می امد شلاق را برمی داشت و به او می داد.اقای ابوترابی ان فرد را به دید ظالم نمی دید.با این دید نگاه می کرد که یک انسان است و چیزی از دستش افتاده است. به خاطر احترام به او می داد.
علاقه به فرج یعنی علاقه به آدم ها. کسی که می گوید به آدم ها علاقه ندارد، دروغ می گوید.
دست پینه بسته یک کارگر را دیدی و بغض گلویت را نگرفت، دور و بر امام زمان نپلک. جای دیگری برو . برای کارهای معنوی خودت یک امامزاده دیگر پیدا کن.
اقای ابوترابی صبح از شکنجه گر خودش عذر خواهی می کرد که ببخشید من تا صبح شما را سر پا نگه داشتم. و شما به خاطر من بیدار ماندید. این مجنون در محبت خدا راست می گفت. همه افراد را صرف نظر از جایگاهشون به دید یک آدم می دید.
برای چه علاقه داری که فرج حاصل شود؟
عارفی داشت ار دنیا می رفت و گریه می کرد که جواب خدا را چی بدهم؟ پرسیدند تو چرا این حرف ر ا میزنی؟ می گفت اگر من به آن دنیا بروم و از من بپرسند که تو که رفیق ما بودی و یک یهودی گوشه عالم مانده بود تو چرا او را درست نکردی و با ما رفیقش نکردی؟محبتت به ما کم بود یا به او،من جواب خدا را چه بدهم؟
عنصر بعدی،عمل برای پدید آمدن فرج است. منتظر اهل عمل است. تنبلی کار منتظر نیست. منتظر به سمت کار می رود.
منتظر یعنی کسی که حرکت می کند.